-
پازل
سهشنبه 28 اردیبهشت 1389 12:32
بازگشته اند دردهای قدیمی تصویرهای تاریک از من در آینه آز من در خواب ها. این بار می خواهم تکه تکه تکه کنم خود را تا دوباره به دست کسی شاید... نه! این پازل را هزار بار هم که بچینی همان میشود (گروس عبدالملکیان) پ.نون: شعراش شده نون و آب این روزهام...مرسی گروس جوان پ.نون:تا این شعرو خوندم یه لحظه احساس کردم که این شعررو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 اردیبهشت 1389 21:46
دلم میخواد سرم گیج بره... انقد سرم گیج بره تا......... تاااااااااااااااااااق بخوره ب ی لبهی تیز و... در دم جون بدم....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 فروردین 1389 17:07
جهان بسان قطاری ست جاودان در راه که روی خط زمان چون شهاب میگذرد.
-
شادباش
جمعه 28 اسفند 1388 23:04
۸۹ تان سرشار از جاری بودن در لحظه (لحظهی سال تحویل دوست مجازیتونم دعا کنید)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 اسفند 1388 23:02
کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پر آبم.....
-
کشمکش
جمعه 21 اسفند 1388 23:17
چیزی ب سال جدید نمونده....و من این روزها شدیدا دارم با خودم کلنجار میرم که اونهایی رو که در حقم کمی تا قسمتی بدی کردند رو ببخشم و هنوز با خودم دارم کلنجار میرم.....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 اسفند 1388 02:25
خوشبختی ٬ عطر مختصر تفاهم است که اینک در سرای تو پیچیده و عطریست باقی که از آغاز تا پایان این راه همیشه میتوان بوییدش. (نادر ابراهیمی) *فرشته و امین عزیز یکی شدنتان تا همیشه های هنوز تازه*
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 اسفند 1388 23:49
عزیز با لحظههایت مهربان و وفادار باش٬میگذرد٬میگذرد٬میگذرد. این جمله رو تو کتاب *ما عشق را از زمین به بهشت آوردهایم* از هیوا مسیح خوندم. بدجوری گرفتتم. من کنکورمو دادم و رفت....خوب و بدشم سپردم دست خدا و سازمان سنجش....ولی شما همچنان به دعا کردنتون ادامه بدید. سید مجیب و آقا مصطفی آفرین که باهم دوست شدید.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 بهمن 1388 01:42
زندگانیم ساکت است . جز کار کردن و قدم زدن کار دیگری ندارم . هوس دیدن مردم را ندارم . و احساس می کنم که در انتظار چیز تازه و غریبی هستم که بخش ناسوخته روحم را بسوزاند می خواهم بیشتر بنویسم ، اما نمی توانم کمی ملولم و سکوت سیاهی روحم را فراگرفته است . ای کاش می توانستم سرم را روی شانه هایت بگذارم . ( خلیل جبران )
-
اوج نیاز
دوشنبه 19 بهمن 1388 22:12
دلم یه عصیان حسابی میخواد. توروخدا کسی با کسی دعوا نکنه. در ضمن تبعیدی جان درست اومدی آدرسو ولی دیگه تکرار نمیشه. هفتهی بعد کنکور دارم.دعام کنید لطفا.
-
تخلیه از نوع دل
دوشنبه 12 بهمن 1388 15:22
پیرو مطلب گیرای دوست بلاگر تلخ و تندم فیلسوف لال و کمی تا قسمتی سیگاری خودم که باعث شد خودم رو خالی کنم تو این صفحهی مجازی فارغ از هرگونه ترس که شک نکن که سانسور از ترس میاد از خفقان از این همه درد(بخونید مطلب این وبلاگ رو بی واهمه از دست دادن چیزی) از این دانشگاه آزاد تخمی متنفرم...از جایی که چنان شتر گاو پلنگه توش...
-
جدایی
یکشنبه 11 بهمن 1388 01:18
۶۰ روز گذشت...بخدا سخت گذشت.
-
احیای نرم افزاری و سخت افزاری
جمعه 9 بهمن 1388 16:44
۱۱۳۰۰۰تومان پول رایج مملکت در گلوی سیستممان گیر کرده بود....اما بالاخره صاحب یه سیستم درست و درمون شدم.... دم خدا...مهشید و آقای کریمی جییییییییییییز
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 بهمن 1388 16:41
من اینجا از نوازش چون آزار میترسم..... (اخوان ثالث)
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 دی 1388 23:18
به لحظهایی نفس کشیدن در هوای تازهی آزای قانعم
-
غزلی در نتوانستن
شنبه 14 آذر 1388 16:40
از دستهای گرم تو کودکان توامان آغوش خویش سخنها میتوان گفت غم نان اگر بگذارد. § نغمه در نغمه در افکنده ای مسیح مادر،ای خورشید!از مهربانی بیدریغ جانت با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها میتوانم کرد غم نان اگر بگذارد. § رنگها در رنگها دویده، از رنگینکمان بهاری تو که سراپرده در این باغ خزان رسیده برافراشته است نقش ها...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 آذر 1388 17:12
خوشا پرکشیدن، خوشا رهایی، خوشا اگر نه رها زیستن مردن به رهایی!
-
معیارهای مدرن به روایت اشخاص...
جمعه 29 آبان 1388 18:33
آیا چرخ روز و روزگار بیرحمانه بر مدار ثروت یا همون پول میچرخه؟ لطفا شعار ندید...صادقانه جواب بدید.
-
کاملا بدون شرح
جمعه 15 آبان 1388 21:32
متنفرم از تمام دورنگی ها...به امید تنها رنگ مداد دست نخورده ی جعبه ی مدادرنگی هایمان: سفید
-
شرح حال
دوشنبه 11 آبان 1388 16:13
با میل و اراده رفتم سمت کتابخونهام...بیاختیار دستم رفت به طرف کتابی از ناظم حکمت و تصادفی انگشتهام چرخید روی برگهایی و چشمهام ملتمسانه نوشید این شعر رو: من در دنیای ممنوع زندگی میکنم و دلم لرزید. شرمنده که نبودم چندوقت...موسم خراب شده بود یک انسان خیری پیدا شد و برام خرید...وگرنه خودم عمرا پول به این ابزار و ادوات...
-
شرط انصاف هم بد نیست
پنجشنبه 16 مهر 1388 19:15
گاهی اوقات تفاوت عمیق زندگیها منو به مرز جنون میکشونه. (از دست کابوسهای شبانه به ستوه اومدم.....کمی رویا هم بد نیست خدا...حداقل در خوابهایمان هوایمان را داشته باش)
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 شهریور 1388 13:29
امید دارید با چاشنی انرژی؟ با هر قیمتی خریدارم.......
-
شعر کوه و شعر من
پنجشنبه 12 شهریور 1388 23:51
بنفشهایی خوشرنگ دمیده بود در آغوش کوه از دل سنگ. به کوه گفتم: شعرت خوش است و تازه و تر وگر درست بخواهی من از تو شاعرتر که شعرت از دل سنگ است و شعرم از دل تنگ . ( مشیری) در آستانهی انفجارم.در لحظات لرزش رویاهایم ........................
-
تردید شاید تا بی نهایت
جمعه 30 مرداد 1388 20:02
من به حلاوت شیرین لحظههای دیدار با تو شک کردهام من به رد نگاهت در آسمان آبی شک کردهام من به لبانت با طعم اساطیری عشق شک کردهام دستانت را به دستان عاشقم بسپار و برهان مرا از این تردیدهای بی امان لحظه ها بشتاب درنگ جایز نیست در کشاش مبهم ایمان و تردید به دستانت.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 مرداد 1388 21:56
با تو در خواب مرا لذت ناب همآغوشیهاست.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مرداد 1388 00:57
بگویید عدالت را با تمام مشتقاتش در تمام زبانهای زندهی دنیا از دایرةالمعارفها حذف کنند و بانگ برآورید که: دروغی بیش نبود
-
دل خود خود من
چهارشنبه 7 مرداد 1388 01:33
دلم گاهی دلش میگیره دلم گاهی تنها میشه بعد میشینه برای تنهایی خودش اشک میریزه دلم عاشق میشه بعد دل تنگ میشه دلم شاکی میشه بعد فریاد میزنه فریاد فریاد فریاد که برسه به گوش خدا که آخر سر هم خدا میشه مونس دلم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 تیر 1388 23:57
نقطهی پایان برای چهار سال دوران دانشجوییم و به یادگار ماند تنها خاطراتش که میدانم همیشه سبز خواهد ماند در ضمیر دلم و روحم که بی شک ماندگارترین دوران زندگیم رقم خورد با دوستانی که هیچ سنخیتی با من نداشتند و رنگ دنیایمان چقدر متفاوت بود و چقدر شاد بودیم از همین تضاد رنگ ها و رویاها .
-
برگ آخر
یکشنبه 31 شهریور 1387 18:18
تابستان بی آب و برق 87 هم گذشت.تابستانی که بعضی از شبهاش را مجبور بودیم با شمع بگذرانیم ومن چه کیفی میکردم از این همه تاریکی و سکوت و چه عذابی میکشیدم از گرما و وز وز بیامان پشهها. تابستان تمام شد.و اولین بار بود که متوجهی گذر زمان نشدم.اولین بار بود که غرغر نکردم از روزهای طولانیش و شبهای کوتاهش.خوش گذشت به معنای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 شهریور 1387 00:36
صبورم اما نه بر این دلتنگی.