خسته
شکسته و
دلبسته
من هستم
من هستم
من هستم
از این فریاد
تا آن فریاد
سکوتی نشسته است.
لب بسته در درههای سکوت
سرگردانممن میدانم
من میدانم
من میدانم
جنبش شاخهایی
از جنگلی خبر میدهد
و رقص لرزان شمعی ناتوان
ز سنگینی پا بر جای هزارن جارخاموش
در خاموشی نشستهام
خستهام
در هم شکستهام
من
دلبستهام
(احمد شاملو)