نگاه

با چشمانت که نه با نگاهت به آتش بکش تمام هستی‌ام را

نگاه

با چشمانت که نه با نگاهت به آتش بکش تمام هستی‌ام را

پازل

                              

بازگشته اند

دردهای قدیمی

تصویرهای تاریک

از من در آینه

آز من در خواب ها.

این بار می خواهم

تکه

      تکه 

            تکه کنم خود را      

تا دوباره به دست کسی

شاید...

نه!

این پازل را هزار بار هم که بچینی

همان میشود

 

(گروس عبدالملکیان) 

پ.نون: شعراش شده نون و آب این روزهام...مرسی گروس جوان 

پ.نون:تا این شعرو خوندم یه لحظه احساس کردم که این شعررو برای من سروده...فقط برای من تکه تکه شده

نظرات 4 + ارسال نظر
مصطفی مرتضوی چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389 ساعت 12:37 ق.ظ http://hivanet.blogfa

دردهای قدیمی؟

فره باجی چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389 ساعت 09:26 ق.ظ

دوئباره امتحان کن البته در سطح استان هایایران عزیزمان شاید تکه های مشده پازل از اونورا سر در آورده باشن

مصطفی مرتضوی جمعه 7 خرداد 1389 ساعت 12:51 ب.ظ http://hivanet.blogfa

سال ۱۳۹۰ بیایم خوبه؟ شما اون موقع آژ کردی؟

مصطفی مرتضوی یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 04:32 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد