متنفرم از تمام دورنگی ها...به امید تنها رنگ مداد دست نخورده ی جعبه ی مدادرنگی هایمان:
سفید
من فقط شکل تو باشم دیگه پیشکش ارزو هام نه که باشه بهترین خاطره من شمردن قدم هات
یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند مداد سفید تا صبح کار کرد ماه کشید مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد صبح توی جعبه ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد...
مداد رنگی ، دورنگی ! الان که فکر میکنم . دیگه باید بگی ، سه رنگی ، چهار رنگی ، پنج رنگی...
مطمئن نیستم. ولی فکر کنم بدونم از چی حرف می زنی.
موافقماما با این مداد سفید چی باید بکشیم؟؟؟؟
سلام. چی شده؟ کمکی از دست من برمیاد؟
من فقط شکل تو باشم دیگه پیشکش ارزو هام
نه که باشه بهترین خاطره من شمردن قدم هات
یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند مداد سفید تا صبح کار کرد ماه کشید مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد صبح توی جعبه ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد...
مداد رنگی ، دورنگی ! الان که فکر میکنم . دیگه باید بگی ، سه رنگی ، چهار رنگی ، پنج رنگی...
مطمئن نیستم. ولی فکر کنم بدونم از چی حرف می زنی.
موافقم
اما با این مداد سفید چی باید بکشیم؟؟؟؟
سلام. چی شده؟ کمکی از دست من برمیاد؟