باید نسبت به این فکر که گاهی وجودم را در خود میگیرد، بیشتر بدگمان باشم. فکری است غمانگیز و غمگینکننده. فکر این که همهی پیوندهایمان ساختگی است و بدتر از آن:
خندهدار.بله، گاهی به نظر میآید که همهی احساسهایمان، حتی ژرفترینشان یک نوع جنبهی خندهدار محو نشدنی دارد.
(
کریستین بوبن)
سلام دوست عزیز وبلاگ باهالی داری امیدوارم موفق بشی.اگر مایلی تبادل لینک کنیم؟
خب میدونی زندگی رو هر جور بگیری همونجورم جلو میره
پس چیکار باید کرد
تا توانی کار خویش آسان بگیر
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر
وقتی تو این دنیای وانفسا همه چیزی به نحوی نسبیه معلومه که این مسایل رو میشه اینطوری هم دید پس خیلی طبیعیه که گاهی وقتا روابط ساختگی و حتی خنده دار هم به نظر بیاد
سلام
ببخش از اینکه مدتی نبودم.
وبلاگم رو کلی تغییر دادم بهم سر بزنی خوشحال میشم.
آره . مطمئنم که باید نسبت به این فکر بدگمان بود . لا اقل احساسات من یکی که ساختگی نیست . وقتی به یکی می گم باهات حال می کنم یعنی واقعا باهاش حال می کنم . وقتی می گم خرابتم واقعا و از ته دل می گم .
یه آدم بزرگی که من خیلی دوسش دارم گفت این رسم زمنونه هست من بهش گفتم عجب ناجوانمردانه گفت این برداشت تو هست
سلام حال شما؟
دیگه سری بما نمی زنید ؟!
نکنه شما هم اهل غیبت کبری هستید؟
این جمله خیلی برای من اشناست مخصوصا وقتی به چند سال قبل بر می گردم...
من نمی گویم که تنهایی سخت نیست
من هرگز نمی گویم که بی کسی غم نیست .
هرگز نگفته ام .
اما . . .
من . . .
من کسی را می شناسم که تنها بو د
اما خوشبخت !
این است هنر زندگی کردن!
چه اشکالی دارد اگر کمی هم بخندیم!
خوب بیدی زی زی جون؟
سلام . حالت خوبه ؟
سلام
من کم و بیش در حال رفتن و اومدنم ....
جدیدا یه رمان ازش خوندم که هیچی ازش نفهمیدم اسمش غیر منتظره بود .....حرفاش جالبه اما رمانهاش بی سر و ته !شاید من این مدلی فهمیدم
جالب بود وقابل تفکروهمچنین تجدیدنظر در روابط
سالم وتندرست زندگی کردن یک هنر است واین هنر فقط نزدهنرمندان هست وبس
پاینده وشاداب باشید
دلمان تنگ بود گفتیم شاید شما پست جدیدی داشته باشید تا بخوانیم و دلمان باز شود.
ولی آمدیم نبودید!
شما بیایید ما هستیم...
… قسمت دوم ...
»» بخش سوم : هر کس به امید دیگری :
متأسفانه بیماری که دامنگیر بسیاری از آقایان و خانمها وجود دارد و به مراتب ویروس آن گسترده تر میشود این است که ، همه به هوای دیگری اند. یعنی چه ؟ یعنی اینکه تا مسأله ای در حد حرف باشد ، مرد و زن با بهترین واژه ها و کلماتی در طول عمرم نشنیده ام ، خود را فعال سیاسی می نامند ، ولی همین که صحبت از عمل به میان می آید ، نه تنها هیچ اثری از آن کسانیکه شیرین سخن بودند یافت نمیشود بلکه ، حتی تا مدتها در سایت یا خصوصاً وبلاگ پیدایشان نمیشود. این همان بیماریست که در ابتداء بدان اشاره کردم .
نتیجه : نتیجه میگیریم که هنوز آن دسته افراد نه شخصیت خود را شناخته اند و نه میدانند که راه کدام طرفی است ، پس در می یابیم که در مورد آن درصد شناخت که در بخش دوم به آن اشاره کردیم هنوز صورت نگرفته .
»» بخش چهارم و پایانی ؛ سرعت در کار :
هر چه شما فکر کنید که از زمان به نحو مطلوب استفاده میکنید ، ولی باز هم عقب هستید { شاید هفته ها ، ماهها و سالها } چرا که به این یقین برسید و اینرا در ذهن خود بارور کنید که (( خیلی زود دیر میشود )) .
دوست عزیز من ، خانم – آقا . شاید از خود بپرسید که فلانی چرا خودش حرکتی نمیکند ؟ این سئوال شما ، سئوالیست کاملاً متین ، ولی اگر با انصاف باشید و بخودتان کمی زحمت بدهید ، با مراجعه به وبلاگ ( ابتداء در صفحه ی نخست ) سپس در آرشیو موضوعی وبلاگ بخش ( اخبار وبلاگ ) را ملاحظه نمائید متوجه خواهید شد که بنده چندین بار درخواست همکاری ، تشکیل یک گروهِ محقق و غیره را داده ام. در اطلاعیه ی صفحه نخست وبلاگ ببینید در چه تاریخی ثبت شده ، ولی تا کنون دریغ از اعلام آمادگی حتی یک نفر .
نکته ی پایانی و تیر خلاص . از ماست که بر ماست . اگر واقعاً تصمیم خود را گرفته اید ، پس مطالب اطلاعیه و عضویت را بخوانید و طبق روش به آن ایمیل جدید وارد شوید .
دوستدار ایران و ایرانی
مهندس حسام